کلبه رمان

میایم اینجا تا کنار هم کمی از شلوغی های دنیا و روزمرگی هاش فاصله بگیریم🧡

کلبه رمان | رمان جزای عاشقی

زهرا سادات هاشمی(زهرا خوشگله)
کلبه رمان میایم اینجا تا کنار هم کمی از شلوغی های دنیا و روزمرگی هاش فاصله بگیریم🧡

پست هفت جزای عاشقی

لبخند بزنید…
بگذارید همه بدانند امروز،
قوی تر از دیروز هستید…


برچسب‌ها: رمان جزای عاشقی , کلبه ی رمان , رمان عاشقانه

ادامه مطلب
تاريخ : دوشنبه سی ام مرداد ۱۳۹۶ | 14:25 | نویسنده : ملیکا ملازاده<پیله> |

جزای عاشقی پشت 6

رمان های طرح گرفته

رمان قدرت دریای من

چشمان سرد

اقا و خانم مغرور

توسکا


برچسب‌ها: رمان جزای عاشقی , کلبه ی رمان , رمان عاشقانه

ادامه مطلب
تاريخ : دوشنبه سی ام مرداد ۱۳۹۶ | 12:26 | نویسنده : ملیکا ملازاده<پیله> |

پست سوم جزای عاشقی

یک صلوات

 

 

 

به سلامتی اونایی که مخاطب خاصشون خداست
به سلامتی اونایی که شبا به خدا شب بخیر میگن
به سلامتی اونایی که صبح با یاد خدا از خواب بیدار میشن
به سلامتی اونایی که خدا همه دار و ندارشونه …


برچسب‌ها: رمان جزای عاشقی , کلبه ی رمان , رمان عاشقانه

ادامه مطلب
تاريخ : یکشنبه بیست و نهم مرداد ۱۳۹۶ | 15:21 | نویسنده : ملیکا ملازاده<پیله> |

پست دوم جزای عاشقی

دولا دولا راه رفتند تا امروز بتوانیم راست راست راه برویم

«برای شادی روح شهدا صلوات»

قسمت افتادن بابک تو پست قبلی رو از رمان نیما کمک گرفتم


برچسب‌ها: رمان جزای عاشقی , کلبه ی رمان , رمان عاشقانه

ادامه مطلب
تاريخ : یکشنبه بیست و نهم مرداد ۱۳۹۶ | 15:20 | نویسنده : ملیکا ملازاده<پیله> |

پست اول جزای عاشقی<ملیکا ملازاده>

نام رمان: جزای عاشقی

نویسنده: ملیکا ملازاده_کاربر انجمن نودهشتیا

ژانر: پلیسی، عاشقانه

5qmf_negar_20190915_125607.png

خلاصه: الینا ملوانی دختر 24 ساله ای که بعد از چهار سال دور بودن از خانواده و گذشتش بر می گرده تا دوباره از نو شروع کنه دانیال شباهنگ پسری محکم فداکار خشن گذشته ی این دو یکبار بهم گره خورده ولی زود از هم باز شد ولی متسفانه مثل اینکه این گره ای که سرنوشت برای این دو رقم زده خیلی محکم تر از اینه که بتونند از هم بدرنش لازم به ذکر که هردو دارن عشق اولشونو تجربه می کنند.

مقدمه: آدم هایی هستند که دلبری نمیکنند،

حرفهای عاشقانه نمیزنند،

چیز خاصی نمیگویند که ذوق کنی

آدمهایی که نمیخواهند عاشقت کنند..

اما عاشقشان میشوی!

ناخواسته دلت برایشان میرود…

این آدمها فقط راست میگویند

راست می گویند با چاشنی قشنگ ” مهر”

لبخند میزنند نه برای اینکه توجهت را جلب کنند،

لبخند میزنند چون لبخند جزئی از وجودشان است…

لبخندشان مصنوعی نیست، اجباری نیست

در لبخندشان خدا را میبینی…

اینها ساده اند

حرف زدنشان…راه رفتنشان…نگاهشان…

ادعا ندارند، بی آلایشند، پاک و مهربان


برچسب‌ها: رمان جزای عاشقی , کلبه ی رمان , رمان عاشقانه

ادامه مطلب
تاريخ : یکشنبه بیست و نهم مرداد ۱۳۹۶ | 14:16 | نویسنده : ملیکا ملازاده<پیله> |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.